مریم غفارپور_ پانزدهساله_ سلام بچهها! من بطری پلاستیکی هستم. میخواهم داستان زندگیام را برای شما تعریف کنم.
من در پالایشگاه نفت به دنیا آمدهام. مواد تشکیلدهندهی من «هیدروکربن» یا ذرات خیلی کوچک پلاستیک است که از نفت بهدست میآید.
در کارخانههای نوشیدنی، من پر از آب یا آبمیوه و بستهبندی میشوم به مغازهها میروم. در یخچال انتظار رسیدن شما را میکشم و آن موقع است که شما بچهها من را میبینید.
درست وقتی که نوشیدنی درون بطری را نوش جان کردید و من را کنار گذاشتید، داستان زندگی دوبارهی من و دوستانم آغاز میشود. هریک با توجه به اینکه بازیافت شویم یا در طبیعت رها شویم، سفر هیجانانگیزی را در پیش میگیریم.
عدهای از ما که در کوهها، درهها، رودخانهها و آبگیرها رها میشویم بدون اینکه خودمان بخواهیم باعث کثیف شدن آبهای زیرزمینی مانند قناتها و رودخانهها میشویم.
عدهی دیگر ما همراه با آب رودخانهها به اقیانوس میرویم. میدانم سفر هیجانانگیزی است اما به آب و ماهیها آسیب میرسانیم. مثلا یک ماهی بزرگ ممکن است به جای غذا یکی از ما را قورت بدهد و بیمار شود و بمیرد.
آخرین گروه از ما که من هم یکی از آنها هستم از ابتدا از زبالههای تر جداسازی میشویم و به کارخانهی بازیافت میآییم. ما وارد چرخهی بازیافت میشویم.
در کارخانهی بازیافت، ما به بخشهای کوچکتر تقسیم میشویم و پس از ذوب شدن، یک زندگی جدید را آغاز میکنیم. ممکن است به اسباببازی یا هر وسیلهی پلاستیکی دیگر تبدیل بشویم.
یادتان باشد برای حفظ محیط زیست و آلوده نشدن آبها لطفا بطریهای پلاستیکی را در جاده و کوه و رودخانه رها نکنید و به بازیافت تحویل دهید.